اثبات نبوت رسوال الله حضرت محمد :
و این است برکتی که موسی مرد خدا قبل ازوفاتش به بنی اسرائیل برکت داده گفت یهوه از سینا آمد و از سعیر بر ایشان طلوع نمود و از جبل فاران درخشان گردید و با کرورهای مقدسین آمد و از دست راست او برای ایشانشریعت آتشین پدید آمد (تثنیه 1:23 3)
در این آیات خداوند به خورشید تشبیه شده است حضرت موسی در این جملات به ظهور سه پیامبر بزرگ الهی اشاره میکند .
سینا محل بعثت حضرت موسی است سعیر مکانی است که حضرت عیسی به نبوت رسید و در فاران بود که حضرت محمد به پیامبری بر انگیخته شد
-----------
در سفر تکوین 13:25 -18آمده است این است نامهای پسران اسماعیل .....وایشان از حویله تا شور که مقابل مصر بسمت اشور واقع است ساکن بودند ....
حویله تا اشور= ؟ از این آیات مشخص می شود که اشور منطقه ای بین مصر و عراق (آشور) و در شمال جزیره العرب قرار دارد نام حویله در کتاب مقدس پیدایش 29:10 آمده است
حویله کیست و قوم و قبیلة او در کجا بوده اند : در پیدایش 26:10 -30 آمده است و یقطان الموداد و شالف و حضرموت و یارحرآورد و هدورام و اوزال و دقله راو عوبال و ابیمائیل و شبا را و اوفیرو حویله و یوبابرااین همه پسران یقطان بودند و مسکن ایشان از میشا بود
بسمت سفاره که کوهی ازکوههای شرقی است بدون شک دقله و سبا و حضرموت و آزال(نام قدیمی شهر صنعاء) همگی درجنوب جزیره العرب و در کشور یمن قرار دارند در نتیجه حویله نیز که از برادران ایشان شمرده شده نیز در همین منطقه سکونت داشته است .
جالب آنکه منطقة حویله در همین زمان کنونی نیز در منطقة حیمه و دریمن وجود دارد
د ر معجم کتاب مقدس ویکلیف dictionary ycliffe bible w نیز به همین مطلب اشاره شده و آمده است که اکثر محققین معتقدند منطقة حویله در شمال یمن قرار دارد دلیل ایشان نیز ارتباط این منطقه با حضرموت و سبا می باشد . از آنچه گفتیم روشن می شود که حضرت
اسماعیل و فرزندان ایشان بین شور در جنوب اردن و حویله در یمن اقامت داشته اند که این منطقه همان حجاز می باشدو مشهور ترین شهر و مرکز آن نیز مکه است از طرفی نیز می دانیم که حضرت اسماعیل در فاران اقامت داشته است پیدایش( 21:12)
پس فاران در حجاز واقع شده است
انسان یا روباه ؟ احترام یا بی احترامی ؟
انجیل لوقا 13 : 32 در آن هنگام، تنی چند از فریسیان نزد عیسی آمدند و گفتند: اینجا را ترک کن و به جایی دیگر برو، زیرا هیرودیس میخواهد تو را بکشد. در جواب گفت: بروید و به آن روباه بگویید که ‹امروز و فردا دیوها را بیرون میرانم و مردم را شفا میبخشم، و در روز سوم کار خویش بهکمال خواهم رسانید.
آیا حضرت عیسی مسیح علیه السلام به هیرودیس توهین کرد ؟ یا حقیقت را گفت ؟
نامهربانی و توبه ناپذیری خدا در مسیحیت
انجیل لوقا 13 : 22-27 عیسی در راه اورشلیم، به شهرها و روستاها میرفت و تعلیم میداد. در این میان، کسی از او پرسید: سَروَر من، آیا تنها شماری اندک از مردم نجات خواهند یافت؟ به ایشان گفت: سخت بکوشید تا از درِ تنگ داخل شوید، زیرا به شما میگویم
بسیاری خواهند کوشید تا داخل شوند، اما نخواهند توانست. چون صاحب خانه برخیزد و در را ببندد، بیرون ایستاده، در را خواهید کوبید و خواهید گفت: سَروَرا، در بر ما بگشا! اما او پاسخ خواهد داد: شما را نمیشناسم؛ نمیدانم از کجایید. خواهید گفت: ما با تو خوردیم و
آشامیدیم و تو در کوچههای ما تعلیم میدادی اما جواب خواهید شنید: شما را نمیشناسم؛ نمیدانم از کجایید. ای بدکاران از من دور شوید. می بینیم که خدای مسیحیت تا این حد ، توبه ناپذیر ، سخت گیر و نامهربان است. البته در انجیل لوقا 13 : 1-9 آمده است که
خداوند بسیاری از انسانهای بی خاصیت را نابود کرد و بقیه را نیز به زودی نابود خواهد کرد
عیسی مسیح پیامبر صلح یا جنگ و کشتار ؟
حضرت عیسی مسیح علیه السلام مانند دیگر پیامبران برای برقراری حق و عدالت مجبور است برخی را از دم تیغ بگذراند. خشونت نیاز جامعه ی بشری است. برخی انسانها همچون میوه ای گندیده همه را خراب می کنند. پس اگر اصلاح نمی شوند باید حذف شوند. این منطق عیسی مسیح است. انجیل لوقا 12 : 51
گمان میبرید آمدهام تا صلح به زمین آورم؟ نه، بلکه تا جدایی افکنم. ایشان پس از
بازگشت گنهکاران را قتل عام و نابود خواهد کرد. (انجیل لوقا، باب 3 آیه 9 و 17)
ایات خشونت و جنگ در انجیل و تورات (عهد عتیق و عهد جدید):
قوم خدا از مصر رهایی میابند و میخواهند در عرض موعود ساکن شوند و ببینیم با ساکنان بومی منطقه چه میکنند . خدا چنین فرمود :
اما از شهرهای امت هایی که یهوه خدایت ، تو را به ملکیت میدهد هیچ ذی نفسی را زنده مگذار بلکه ایشان را بالکل هلاک سااز -تثنیه 16:20
----
نیز خداوند به شاوول فرمان میدهد : حال برو و مردم عمالیق را قتل عام کن بر انها رحم نکن بلکه زن و مرد و طفل شیر خواره گاو و گوسفند و شتر و الاغ همه را نابود کن -اول سموییل 3:15
----
یوشع در ادامه کشور گشایی خود به سرزمین اریجا رسید و به شهر حمله ور شد : و قوم یعنی هر کس پیش روی خود به شهر برمد و شهر را گرفتند و هر انچه در شهر بود از مرد و زن و جوان و پیر و حتی گاو و گوسفند و الاغ را به دم شمشیر هلاک کردند و شهر را با انچه در ان بود در اتش سوزاندند لیکن نقره و طلا و ظروف مسین و اهنین را به خزانه خانه یهوه گزاردند .یوشع6 : 25-20
----
بنی اسرائیل در مسیر بازگشت از مصر به سرزمینر کنعان میخواستند از میان سرزمین سیحون عبور کنند اما پادشاه سیحون اجازه عبور به انها نداد و بنی اسرائیل به سیحون حمله کردند : و یهوه خدای ما او را به دست ما تسلیم نموده و او را با پسرش و جمیع قومش زدیم .و تمامی شهرهای او را در انوقت گرفته و مردان و زنان و اطفال هر شهر را هلاک کردیم که یکی را باقی نگذاشتیم --تثنیه2 :32-37
----
وقتی به سرزمین باشان حمله میکنند : پس یهوه خدای ما عوج ملک باشان را نیز و تمامی قومش را به دست ما تسلیم نموده و درانوقت همه شهرهایش را گرفتیم و شهری نماند که از ایشان نگرفتیم یعنی شصت شهر و تمامی مرز و بوم آرجوب که مملکت عوج در باشان بود . جمیع اینها شهرهای حصاردار با دیوارهای بلند و دروازه ها و پشت بندها بود سوای قرای بی حصار بسیار کثیر و انها را بالکل هلاک کردیم . هر شهر را با مردان و زنان و اطفال هلاک ساختیم --تثنیه3 :3-7
سوال اینجاست چرا قتل عام زنان و طفل و نوزادان بی گناه و حتی حیوانات؟
موعود مسیحیت و قتل عام نیمی از مردم جهان ؟
در انجیل لوقا 17 : 30-37 آمده است که منجی آخرالزمان نیمی از مردم را هلاک خواهد کرد و مابقی را باقی خواهد گذاشت : روز ظهور پسر انسان به همینگونه خواهد بود. در آن روز، کسی که بر بام خانهاش باشد و اثاثهاش در درون خانه، برای برداشتن آنها فرود نیاید. و آن که در مزرعه باشد نیز به خانه بازنگردد. زن لوط را بهیاد آرید! هر که بخواهد جان خویش حفظ کند، آن را از دست خواهد داد، و هر که جان خویش از دست دهد، آن را محفوظ خواهد داشت. به شما میگویم، در آن شب از دو تن که بر یک بسترند، یکی برگرفته و دیگری
واگذاشته خواهد شد.و از دو زن که در یک جا گندم آسیا میکنند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد. نیز از دو مرد که در مزرعهاند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد. پرسیدند: کجا، ای خداوند؟ پاسخ گفت: هر جا لاشهای باشد، لاشخوران در آنجا گردمیآیند!
همین سخن که می گوید "یکی را برمیدارد و نزد لاشخورها می اندازد و دیگری را باقی می گذارد" نشان می دهد این عذاب در همین دنیا است
عیسیی مسیح : از همه متنفر باشید؟؟؟
انجیل لوقا 14 : 25-26 * یعنی باب 14 ، آیه 25 و 26 : جمعیتی انبوه عیسی را همراهی میکرد. رو بدیشان کرد و گفت: هر که نزد من آید و از پدر و مادر، زن و فرزند، برادر و خواهر، و حتی از جان خود متنفر نباشد، شاگرد من نتواند بود. (ترجمه هزاره نو) و هنگامی که جمعی کثیر همراه عیسی مسیح می رفتند، روی گردانیده بدیشان گفت: «اگر کسی نزد من آید و پدر ، مادر و زن و اولاد و برادران و خواهران، حتّی جان خود را نیز دشمن ندارد، شاگرد من نمی تواند بود. (ترجمه قدیم)
واقعاً این سخن عیسی مسیح علیه السلام است ؟؟؟؟
تمام این نقد ها از آیات مستقیم کتب تورات و انجیل امده است و جای هیچ انتقادی نیست .
آیات پر تناقض و شک برانگیز و نامعقول عهد عتیق و عهد جدید :
خدا فکرش را عوض میکند؟
بله :
سخن خدا به سموئیل:« پشیمان شدم که شاؤل را پادشاه ساختم زیرا از پیروی من برگشته، کلام مرا بجانیاورده است»اول سموئیل باب پانزده آیه به ویازده
بله،خداوند پشیمان شده بود که شاؤل را بر اسرائیل پادشاه ساخته بود. اول سموئیل پانزده سی وپنج
اما آیه ای متناقض با دو آیه قبل:
خیر. خدا دروغ نمی گوید، و تغییر به ارادۀ خود نمی دهد زیرا او انسان نیست که به ارادۀ خود تغییر دهد.اول سموئیل پانزده بیست ونه
توجه کنید که سه مورد بالا سه نقل قول از یک قسمت از یک کتاب هستند!
در مجموع کتاب مقدس نشان میدهد که خداوند در چند مورد دیگر نیز نظر خود را تغییر داده است:
یک. وخداوند پشیمان شد که انسان را بر زمیـن ساخته بود، و در دل خود محزون گشت(پیدایش باب شش آیه شش)
وخداوندگفـت انسـان را که آفریـدهام، از روی زمینمحو سازم، انسان و بهایم و حشرات و پرندگان هوا را، چونکه متأسفشدم از ساختن ایشان» پیدایش شش آیه هفت.
نکته مهم :
در مقابل خدایی که به عقیده باطل مسیحیان چنین میگوید از افرینش انسان پشیمان شد، در اسلام و در قرآن در مورد خلقت انسان کاملا برعکس بیان می کند.
در آیه سی سوره بقره چنین آمده است : و زمانیکه پروردگارت به فرشتگان گفت من در زمین جانشین (انسان) می آفرینم، فرشتگان گفتند: آیا کسی را می آفرینی که در آنجا فساد کند و خونها بریزد و حال آنکه ما به ستایش تو تسبیح می گوییم تو را تقدیس میکنیم؟
خداوند پاسخ داد: من چیزهایی می دانم که شما نمی دانید و سپس به فرشتگان دستور داد که به حضرت آدم اولین انسان خلق شده سجده کنند. البته این سجده به معنای پرستش نبود بلکه خداوند می خواست عظمت و بزرگی انسان را به تمام مخلوقات برساند
کتاب مقدس میگوید که هر معجزۀ موسی و هارون که ثابت میشد جادوگران مشابه آن را میاوردند سپس فتح نمایان آمد:
موسی و هارون هر چه آب در دسترس بود به خون تبدیل کردندخروج باب هفت : بیست و بیست و یک
جادوگران مشابه انرا انجام دادند! خروج هفت بیست و دو
این ممکن نیست!چون دیگر آبی وجود نداشت تا بخواهد به خون تبدیل شود
خشونت؟
گمان مبرید که آمدهام تا سلامتی بر زمین بگذارم نیامدهام تا سلامتی بگذارم بلکه شمشیر را. زیرا آمدهام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خویش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم. و دشمنانِ شخص، اهل خانه او خواهند بود.» 34 تا 36: 10 متی
من آمدم تا آتشی در زمین افروزم. پس چه میخواهم اگر الان در گرفته است ... آیا گمان میبرید که من آمدهام تا سلامتی بر زمین بخشم. نی. بلکه به شما میگویم تفریق (جدائی)را.زیرا بعد از این، پنج نفر که در یک خانه باشند، دو از سه و سه از دو جدا خواهند شد. پدر از پسر و پسر از پدر و مادر از دختر و دختر از مادر و خارسو (مادر شوهر) از عروس و عروس از خارسو مفارقت خواهند نمود.»
49 تا 53: 12 لوقا
اما آیات مربوط به جنگ در عهد عتیق و عهد جدید چیست ؟
قوم خدا از مصر رهایی میابند و میخواهند در عرض موعود ساکن شوند و ببینیم با ساکنان بومی منطقه چه میکنند . خدا چنین فرمود : اما از شهرهای امت هایی که یهوه خدایت ، تو را به ملکیت میدهد هیچ ذی نفسی را زنده مگذار بلکه ایشان را بالکل هلاک سااز -تثنیه 16:20
----
کشتن نوزادان و اطفال و زنان و حتی حیوانات و گاو و گوسفند؟
نیز خداوند به شاوول فرمان میدهد : حال برو و مردم عمالیق را قتل عام کن بر انها رحم نکن بلکه زن و مرد و طفل شیر خواره گاو و گوسفند و شتر و الاغ همه را نابود کن -اول سموییل 3:15
----
کشتن نوزادان و اطفال و زنان و حتی حیوانات و گاو و گوسفند؟
یوشع در ادامه کشور گشایی خود به سرزمین اریجا رسید و به شهر حمله ور شد : و قوم یعنی هر کس پیش روی خود به شهر برمد و شهر را گرفتند و هر انچه در شهر بود از مرد و زن و جوان و پیر و حتی گاو و گوسفند و الاغ را به دم شمشیر هلاک کردند و شهر را با انچه در ان بود در اتش سوزاندند لیکن نقره و طلا و ظروف مسین و اهنین را به خزانه خانه یهوه گزاردند .یوشع6 : 25-20
----
کشتن نوزادان و اطفال و زنان؟
بنی اسرائیل در مسیر بازگشت از مصر به سرزمینر کنعان میخواستند از میان سرزمین سیحون عبور کنند اما پادشاه سیحون اجازه عبور به انها نداد و بنی اسرائیل به سیحون حمله کردند : و یهوه خدای ما او را به دست ما تسلیم نموده و او را با پسرش و جمیع قومش زدیم .و تمامی شهرهای او را در انوقت گرفته و مردان و زنان و اطفال هر شهر را هلاک کردیم که یکی را باقی نگذاشتیم --تثنیه2 :32-37
----
کشتن نوزادان و اطفال و زنان؟
وقتی به سرزمین باشان حمله میکنند : پس یهوه خدای ما عوج ملک باشان را نیز و تمامی قومش را به دست ما تسلیم نموده و در انوقت همه شهرهایش را گرفتیم و شهری نماند که از ایشان نگرفتیم یعنی شصت شهر و تمامی مرز و بوم آرجوب که مملکت عوج در باشان بود . جمیع اینها شهرهای حصاردار با دیوارهای بلند و دروازه ها و پشت بندها بود سوای قرای بی حصار بسیار کثیر و انها را بالکل هلاک کردیم . هر شهر را با مردان و زنان و اطفال هلاک ساختیم --تثنیه3 :3-7
موعود مسیحیت و قتل عام نیمی از مردم جهان ؟
در انجیل لوقا 17 : 30-37 آمده است که منجی آخرالزمان نیمی از مردم را هلاک خواهد کرد و مابقی را باقی خواهد گذاشت : روز ظهور پسر انسان به همینگونه خواهد بود. در آن روز، کسی که بر بام خانهاش باشد و اثاثهاش در درون خانه، برای برداشتن آنها فرود نیاید. و آن که در مزرعه باشد نیز به خانه بازنگردد. زن لوط را بهیاد آرید! هر که بخواهد جان خویش حفظ کند، آن را از دست خواهد داد، و هر که جان خویش از دست دهد، آن را محفوظ خواهد داشت. به شما میگویم، در آن شب از دو تن که بر یک بسترند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد.و از دو زن که در یک جا گندم آسیا میکنند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد. نیز از دو مرد که در مزرعهاند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد. پرسیدند: کجا، ای خداوند؟ پاسخ گفت: هر جا لاشهای باشد، لاشخوران در آنجا گردمیآیند! همین سخن که می گوید "یکی را برمیدارد و نزد لاشخورها می اندازد و دیگری را باقی می گذارد" نشان می دهد این عذاب در همین دنیا است
عیسی مسیح پیامبر صلح یا جنگ و کشتار ؟
حضرت عیسی مسیح علیه السلام مانند دیگر پیامبران برای برقراری حق و عدالت مجبور است برخی را از دم تیغ بگذراند. خشونت نیاز جامعه ی بشری است. برخی انسانها همچون میوه ای گندیده همه را خراب می کنند. پس اگر اصلاح نمی شوند باید حذف شوند. این منطق عیسی مسیح است. انجیل لوقا 12 : 51 گمان میبرید آمدهام تا صلح به زمین آورم؟ نه، بلکه تا جدایی افکنم. ایشان پس از بازگشت گنهکاران را قتل عام و نابود خواهد کرد. (انجیل لوقا، باب 3 آیه 9 و 17)
حال این سوال مطرح می شود که آیا دین مسیحیت همانگونه که ادعا میشود دین مهربانیست و دین اسلام دین جنگ و خشونت ؟
آدم با خواندن این آیات به یاد جنایات سپاه یزید در جنگ با امام حسین ، جنایات عمر در ایران و جنایات داعش و طالبان می افتد که جالب است همگی به اسم اسلام عمل کردند!
خودتان قضاوت کنید .
مقایسه آیات جهاد و جنگ در عهد عتیق و عهد جدید (تورات و انجیل) با قرآن کریم:
سالهاست تبلیغات سوء علیه اسلام و قرآن در سرتاسر جهان به راه افتاده . خیلی ها تلاش میکنن این باور رو در ذهن عموم مردم بوجود بیارن که دین اسلام دین جنگ و خشونته . ایجاد گروهک های تروریستی مانند داعش در پوشش اسلام هم با همین هدف هست .در حال حاضر تقریبا همه مردم و حتی خود مسلمانها معتقدن که اعمال ننگین و شرم آورد داعش بر اساس آموزه های قرآن و دستورات اسلامه ! اما آیا این موضوع حقیقت داره ؟
بیاین آیات مربوط به جهاد در قرآن کریم و آیات جنگ در انجیل و تورات رو با هم مقایسه و بررسی کنیم . بعد خودتون قضاوت کنید داعش شبیه کدوم رفتار میکنه؟
جهاد در قرآن کریم :
از جمله مسائلی که در قرآن از اهمیت زیادی برخوردار است
مساله جهاد است. جهاد از جهد و یا جهد به معنای طاقت
و مشقت گرفته شده است. راغب اصفهانی در مفردات می گوید: الجهاد استفراغ الوسع فی
مدافعه العدو؛ جهاد به نهایت رساندن تمام قدرت و توان است در دفاع از دشمن. به هر
حال، معنای جهاد، تلاش و کوششی است که همراه با مشقت باشد. آیات قرآن نیز روشنگر
همین معناست:
و
وصینا الانسان بوالدیه حسنا و ان جاهداک لتشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما ، عنکبوت
(29) آیه 8.؛
انسان
را سفارش نمودیم که با پدر و مادر به نیکی رفتار کند و اگر آنان تلاش و کوشش کردند
تا تو را از راه صحیح توحید به شرک گرایش دهند، پس آنان را فرمانبردار مباش.
با
توجه به معنا و مفهوم گسترده جهاد، آن را به دو نوع جهاد با نفس یا خود سازی و
جهاد با دشمن تقسیم می کنند و در گفتار معصومان - سلام الله علیهم اجمعین - نیز به
این دو نوع جهاد اشاره شده است. دو فصل جهاد با نفس و جهاد با دشمن
در کتاب های حدیث وجود دارد و همان گونه که جهاد و مبارزه با دشمن مشکلات و رنج و
مشقت دارد، جهاد با هوی و هوس های حیوانی نیز رنج و دشواری های فراوانی دارد.
آنانی که خود را در مسیر خود سازی قرار داده اند، تحمل مشقات را ضروری می شمارند؛
چرا که میزان موفقیت انسان ها در مبارزه با دشمن، بستگی دارد به مقدار خود سازی و
پشت پا زدن آنان به آنچه موجب پای بندی انسان هاست. انسان های تن پرور و عافیت
طلب، هرگز برای وارد شدن در صحنه نبرد آمادگی لازم را ندارد و چون هیچ هدفی جز
منافع شخصی و کسب لذت های حیوانی و بهتر زیستن ندارند، از این رو، هیچ گاه با عشق
و شوق در میدان مبارزه با دشمن پا نیم گذارند و خود را با خطر رو به رو نمی سازد.
انسان از خود گذشته ای باید تا جان و مال خویش را در طبق اخلاص بگذارد و در راه
الله جانبازی کند. و بر همین اساس است که در کلام پیامبر (صل الله علیه و آله و
سلم) جهاد با نفس، جهاد بزرگ تر نامیده شده است.
در قرآن از جهاد با دو واژه یاد شده است: یکی واژه جهاد و دیگری قتال، (جنگیدن) است. واژه جهاد - که به معنای تلاش و کوشش است -، تمام اقسام جهاد و شیوه های مبارزه با دشمن را (چه دشمن باطنی، (نفس)، و چه دشمن ظاهری، و چه جهاد با مال، بیان، قلم، و....) شامل می شود و اختصاص به نوع خاصی ندارد مگر آن که شواهد به قراینی در کلام باشد که آن را به نوع خاصی اختصاص دهد؛ ولی واژه قتال به نوع خاصی از جهاد گفته می شود که همان جنگیدن با دشمن ظاهری است.
آیات جهادی در قرآن کریم:
در ترغیب و تشویق و فرمان به جهاد، در قرآن آیات فراوانی آمده است که برای نمونه به چند آیه اشاره می شود:شیخ طوسی (قدس سره) در تبیان در تفسیر این آیه می گوید: توسلت الیک ای تقربت؛ یعنی به تو نزدیک شدم. و معنای آیه این است: طلب کنید به سوی او وسیله را، یعنی قربت را. بنابر آنچه را که راغب و شیخ طوسی، و دیگر مفسران گفته اند، معنای آیه این می شود: نزدیک شدن و قرب به خداوند را طلب کنید.
بعضی دیگر وسیله را ما یتوصل به الی الشی ء و یتقرب به الیه معنا کرده اند؛ یعنی چیزی که سبب وصل و قرب می شود؛ همان معنا و مفهومی که در زبان فارسی از کلمه وسیله منظور است و گفته می شود وسیله رفتن، وسیله راه و وسایل کار، یعنی مقدمه و ابزار رسیدن به هدف. ابن منظور در کتاب لسان العرب می نویسد:
وسیله در اصل چیزی است که با آن به چیزی دیگر رسیده می شود و نزدیک به او می گردد و آن گاه که انسان عملی انجام دهد که به واسطه آن نزدیک به خداوند شود گفته می شود: وسل فلان الی الله وسیله.
بنابراین، منظور از آیه این است که طلب کنید به سوی خدا آنچه سبب قرب و نزدیکی شما بهاو می گردد.
مقصود در هر دو معنا یکی است؛ چه گفته شود: طلب کنید قرب و نزدیکی به او را، و چه گفته شود: طلب کنید چیزی را که موجب قرب و نزدیکی به او می شود.
در پاره ای از روایات، این آیه بر ائمه تطبیق شده است و آنان را وسیله الی الله نامیده؛ مانند حدیثی که ابن شهر آشوب نقل می کند:
الائمه من ولد الحسین (علیه السلام)، من اطاعهم فقد اطاع الله، و من عصاهم فقد عصی الله، هم العروه الوئقی و هم الوسیله الی الله تعالی؛
در این روایت، گرچه آیه را ذکر نکرده است، ولی، بعید نیست اشاره به همان آیه باشد.
در تفسیر قمی آیه چنین تفسیر شده است:
تقربوا الیه بالامام؛منظور از این روایات تطبیق آیه بر امام است؛ یعنی یکی از روشن ترین و کامل ترین مصادیق وسیله، ائمه هستند که موجب قرب و نزدیک شدن انسان ها به خدا می شوند و اساساً اگر رهبری و امامت ائمه معصوم (علیه السلام) نباشد، قرب به خدا حاصل نمی شود، همان گونه که در روایات متعدد مساله ولایت، شرط قبولی اعمال قرار داده شده است وسائل الشیعه، ج 1، ابواب مقدمات عبادت...
اما در کنار تمام اینها رحم و شفقت و مهربانی خداوند در این آیات بشدت ستودنی و حائز اهمیت است :
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنْ الأَسْرَى إِنْ یَعْلَمْ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْرًا یُؤْتِکُمْ خَیْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (أنفال: 70).
«ای پیامبر، به اسیرانی که در دست شما هستند بگو اگر خداوند بداند که در دلهای خود نیت خیری دارید بهتر از آنچه که از شما گرفته شده، به شما خواهد داد و گناهانتان را میآمرزد که خداوند بسی آمرزنده و مهربان است
وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ (بقره: 190)
«با کسانیکه به جنگ شما میآیند، در راه خدا پیکار کنید و تجاوز روا مدارید که خدا تجاوزگران را دوست نمیدارد».
این آیة شریفه، سه قید برای جنگ ذکر نموده :
نخست آنکه: مسلمانان در راه خدا بجنگند (نه برای دنیاطلبی و غنیمتیابی)
دوّم آنکه: مسلمانان با کسانی بجنگند که برای پیکار با ایشان آمدهاند (نه کسانی که سر جنگ با آنها ندارند)!
سوّم آنکه: مسلمانان به هیچکس تجاوز روا ندارند یعنی زنان و کودکان و پیران و کسانی را که اهل جنگ نیستند همه را محترم شمرند
لاتَقتُلُوا النِّساءَ وَلا الصِّبیانَ ولا الشَّیخَ الکَبیرَ ولا مَن أَلقی إِلَیکُمُ السَّلَمَ وَکَفَّ یدَهُ، فَإِن فَعَلتُم هذا فَقَدِ اعتَدَیتُم». (تفسیر طبری، ذیل آیة 190 از سورة بقره)
یعنی: «زنان و کودکان و پیرمردان و کسی که اظهار صلح به شما میکند و دست از جنگ باز میکشد، هیچکدام را نکشید که اگر چنین کردید بیتردید تجاوز نمودهاید
وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (أنفال: 61).
«اگر دشمنان به صلح تمایل نشان دادند تو نیز بدان متمایل شو و بر خدا توکّل کن که او شنوا و دانا است
امام صادق (ع)نقل می کند که رسول خدا (ص) مسلمانان را از قتل زنان و کودکان در زمان جنگ و در سرزمین دشمن نهی نموده است ، مگر این که آنها نیز به جنگ دست ببرند : « حتی زنی که در جنگ مشارکت داشت تا آنجا که می توانی از کشتن وی چشم پوشی کن » .
امام صادق (ع) از پیامبر (ص) نقل می کند که فرمود : « و لا تسبوا اهل الشرک ، مشرکان را فحش و ناسزا نگویید »
امام صادق (ع) از امام علی (ع) نقل می کند که رسول خدا (ص) مسلمانان را از ریختن سم در سرزمین مشرکان نهی می کرد. این روایت نشان می دهد که هر گونه کاربرد مواد شیمیایی در جنگ ممنوع است ، رسول خدا (ص) حتی آتش زدن درختان و محصولات کشاورزی را نیز ممنوع اعلام می کردند.
چرا در قران گفته شده که از نظر مسیحیان حضرت مریم خداست .
ایه 116 سوره مائده :
وَ إِذْ قالَ اللّهُ یا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ
أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنّاسِ اتَّخِذُونی وَ أُمِّیَ إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ
اللّهِ قالَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لی بِحَقّ
إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی وَ لا
أَعْلَمُ ما فی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ
ترجمه:
116 ـ و آنگاه که خداوند به عیسى بن مریم
مى گوید: «آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را به عنوان دو معبود غیر
از خدا انتخاب کنید»؟! او مى گوید: «منزهى تو! من حق ندارم آنچه را که
شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنى را گفته باشم، تو مى دانى. تو از
آنچه در روح و جان من است، آگاهى; و من از آنچه در ذات توست، آگاه نیستم.
به یقین تو از تمام اسرار و پنهانى ها با خبرى».
البته این آیه و آیات دیگر قرآن دلالت ندارد که اعتقاد به تثلیث و اقانیم سه گانه "پدر ، پسر و روح القدس" یا به الوهیت گرفتن عیسی و مادرش، اعتقاد همه مسیحیان بوده، بلکه از همان ابتدا تا به امروز در بین مسیحیان کسانی بوده اند که موحد بوده و حضرت عیسی و مادرش را بنده خدا می دانسته اند : مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ أُولئِکَ مِنَ الصَّالِحینَ (2) از اهل کتاب، جمعیّتى هستند که (به حق و ایمان) قیام مىکنند و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را مىخوانند در حالى که سجده مىنمایند. به خدا و روز دیگر ایمان مىآورند امر به معروف و نهى از منکر مىکنند و در انجام کارهاى نیک، پیشى مىگیرند و آنها از صالحانند. با نزول قرآن و بیان توحید و نفی الوهیت و ربوبیت خدایان ساخته بشر و توجه عمومی به اعتقاد برهانی توحید و باطل بودن خدایی حضرت عیسی و مریم ، این اعتقاد توسط مسیحیان انکار می شود و می خواهند از تاریخ مسیحیت هم آن را پاک کنند . ولی تاریخ گواهی می دهد که مسیحیان قائل به تثلیث و خدایان سه گانه یعنى خداى پدر و خداى پسر و روح القدس بوده اند و شکى نیست که روح القدس به پندار آنها، واسطه میان خداى پدر و خداى پسر مى باشد و او غیر از مریم است. و اما در مورد حضرت مریم
اما در مورد مریم ، درست است که مسیحیان مریم را خدا و در ردیف "پدر ، پسر و روح القدس" نمى دانستند. ولى در عین حال در برابر او و مجسمه اش مراسم عبادت را انجام مى داده اند، همان طور که بت پرستان، بت ها را خدا نمى دانستند ولى شریک خدا در عبادت تصور مى کردند. به عبارت روشن تر فرق است میان الله به معنى خدا و اله به معنى معبود. مسیحیان مریم را اله یعنى معبود مى دانستند، نه خدا. به تعبیر یکى از مفسران گر چه هیچ یک از فرق مسیحیت کلمه اله و معبود را بر مریم اطلاق نمى کنند، بلکه او را تنها مادر خداوند می دانند ولى عملا مراسم نیایش و پرستش را در برابر او دارند، خواه این نام را بر او بگذارند یا نه. چندى قبل در بیروت در شماره نهم سال هفتم مجله مشرق که متعلق به مسیحیان است، مطالب قابل ملاحظه اى به عنوان یاد بود پنجاهمین سال اعلان پاپ بیوس نهم درباره شخصیت مریم منتشر گردید و در همین شماره تصریح شده بود که کلیساهاى شرقى همانند کلیساهاى غربى مریم را عبادت مى کنند. در شماره چهاردهم سال پنجم همان مجله ، مقاله اى به قلم انستاس کرملى درج شده که خواسته است در آن براى مساله عبادت مریم حتى ریشه اى از کتب عهد عتیق و تورات پیدا کند. داستان دشمنى مار (شیطان ) و زن (حوا) را به عنوان مریم تفسیر مى نماید. بنابراین پرستش و عبادت مریم در میان آنها وجود دارد
بنابر قران کریم از نظر مسیحیان مسیح و مادرش حضرت مریم خدا هستند: «در تثلیث کاتولیک ها، عیسی + مریم مقدس + یوسف نجار، جای دارند»